بردیا و دلنیای ما

  سلام عزیزای من منو بخاطر دیر اومدنم میبخشید؟ بذارید براتون بگم چی شده از بعده رماه مضون که بابا گلی رفت تهران و تو اثاث کشی عموش کمک کرد یکم پهلوی چپش درد میکرد  هرچقد من اصرار کردم بریم دکتر قبول نمیکرد میگف فعلا دردش قابل تحمله  بیشتر شد میرم دکتر دیگه روز 2شنبه 20مرداد که باباگلی از دانشگاه اومد رفت مطب دکتر وقت  گرفت  بعدازظهر باهم رفتیم دکتر دل تو دلم نبود امب همش میخندیدم که باباگلی اروم باشه تو اتاق انتظار یکم از اتفاقات چند روز گفتیم و صدامون کردن رفتیم اتاق دکتر به بابایی گفت کار سنگین نکن استراحت مطلق کن یه سونو گرافی هم بر...

  سلام ناز دار های قشنگ  خوبین؟جاتون امنه؟راحتین؟ الان که من دارم باهاتون حرف میزنم بابا گلی سر کلاسه  این ترم تابستونی کمکمون میکنه زودتر به شما دسته گلای قشنگ برسیم اومدم یکم از خودمون بگم من و بابا گلی هردو هم سنیم اما باباگلی 6ماه از من بزرگتره من و بابا گلی هر دو تو یه دانشگاه درس میخونیم فروردین 92بود که همدیگرو پیدا کردیم و بعد از گذشت چند ماه فهمیدیم ما بدون هم نمیتونیم زندگی کنیم بردیای من برای انتخاب اسم شما من اقدام کردم دلنیای من اسم شما رو باباگلی انتخاب کرد برامون دعا کنین دعا کنین هرچ...

  سلام عزیزای دل مامان گلی  من این وبلاگو ساختم تا بیام و باهاتون درد و دل کنم عزیزای من و بابایی برامون دعا کنید زودتر من و بابایی مال هم بشیم کنید شما تو بهشت پیش خدایید دعاتون مقبوله  برا مامان گلی و بابا گلی دعا کنید  من و بابا گلی عاشقتونیم  دورتون ب گردم فعلا برم  اما زودی میام خاله گلی سیستمو خراب کرده دایی گلی بردتش برا تعمیر الان با گوشی اومدم برام سخته  فقط اومدم بهتون سلام بدم  زودی میام در دونه های من  روی ماهتونو میبوسم  ...